صنایع فرهنگی که از شاخههای اصلیِ صنایع خلاق بهشمار میرود، روندی کُند و نامناسب دارد که در گفتوگویی با دکتر علی نیازی به آن پرداختهایم.
در سالهای اخیر صنایع خلاق بهعنوان حوزهای مهم در محافل علمی مطرح شده است. در کشور ما نیز چند سالی است که این حوزه مورد توجه پژوهشگران و کنشگران عرصه صنعت و اقتصاد قرار گرفته است. در این مورد؛ گفتوگویی را با دکتر علی نیازی (دانشآموخته دکتری مدیریت و برنامهریزی فرهنگی) در رابطه با فعالیتهای ایشان در این حوزه انجام دادهایم که به شرح زیر است.
- لطفا شرحی از فعالیتهای خود در زمینه تخصصیتان بفرمایید.
به دفعات شنیدهایم از مسئولان که دَم از شکوفایی ایران و اعتلای فرهنگی میزنند، اما تنها سخنوری بوده است. برای هریک از مشکلات امروز جامعه، اندیشهورز حرفهای و راهکارهای متعددی مبتنی بر تکنولوژی مثل IT و Ai و بلاکچین وجود دارد. مشکل در نشنیدن است. ایران از مواهب علمی و طبیعی و تاریخی زیادی سرشار است، اما از آن بهرهبرداری درستی نمیکنیم. چند سال است دیگر منتظر کسی نمیمانم و به نوبه خودم آستین بالا زدهام و ۲ مجموعه استارتاپی راهاندازی کردهام و زنجیرهای از محصولات فرهنگی را در قالب کتاب، بازی، تئاتر و دورههای آموزشی ایجاد نمودم. باور دارم برای ایجاد یک پیوست فرهنگی عمیق باید ارتباط همسو نسل سازنده با نسل آینده برقرار شود.
- به موضوع مهمی اشاره کردید که نسل سازنده با نسل آینده میبایست ارتباطی متقابل با یکدیگر داشته باشند، لطفا در این مورد بیشتر توضیح دهید.
بله؛ به همین علت، پای دردِ دل هنرمندان باتجربه زیادی نشستم و به نیازهای هنرجویان و نسل Z گوش فرادادم. در نهایت به مجموعهای دستهبندیشده از مشکلات رسیدم و با مقولهبندی آنان به دنبال راهکارهای عملی در تکنولوژی نوین گشتم و در قالب کاربست ویژهای به پلتفرم جامع صنایعخلاق «سدا» رسیدم. قریب به یک سال است با اندک سرمایه شخصی، شروع به پیادهسازی آن نمودم. مقدمات راهاندازی را بررسی و طرح اولیه را ایجاد کردم، اما در بخشهایی نیاز به سرمایهگذاری بیشتر و همکاری و همافزایی دستگاهها و وزارتخانههایی مثل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، معاونت علمی ریاستجمهوری، کمیته امداد و صندوقها و سازمانهای مردمنهاد است. بهطور مثال برای هر محصول فرهنگی خاص نیازمند صدور شناسنامه الکترونیکی معتبر در زمان کوتاه و هزینه معقول است، اما متاسفانه به دلیل عدم توجه لازم و نبود گردش مالی درست در برخی رشتهها، شاهد فراموشی برخی از هنرها شدهایم. در حالی که رشد اقتصادی در حوزه صنایع خلاق در جهان چند برابر افزایش یافته است، در ایران در برخی از رشتههای هنری دچار فراموشی شدهایم تا جایی که دیگر جانشینی برای ادامه حیات آن هنر نمانده است.
- نکات مهمی را در مورد رشد حوزه صنایع خلاق در دنیا اشاره نمودید، در مورد آثار هنری و فروش آنها چه نظری دارید؟
یکی دیگر دغدغههای من، موضوع فروش آثار است. اغلب هنرمندان بهخصوص در ابتدای مسیر کسبوکار خود فرصت یا توانایی فروش ندارند. صد حیف که در یک پویش ملی به دنبال این نیستیم که هنرمندان فرهیخته ما از جنبه مالی اثر منتفع شوند. در «سدا» مجموعهای از شیوههای مارکتینگ و برندسازی را در نظر گرفتیم؛ اما برای رونقبخشی به اقتصادِ فرهنگ نیازمند مشارکت تمامی دستگاهها و بخش خصوصی هستیم. چرا باید برای ثبت مالکیت فکری اثر فرهنگی در راهروهای ادارات برای کاغذبازیهای بیهوده وقت صرف شود تا در آخر هنرور، اصلا منصرف شود؟ مدیران ارشد باید متوجه دستورات و سخنرانیها و تصمیمات کلان اقتصادی باشند. در کشورهای پیشرفته مهارتآموزی به خصوص در عرصه فرهنگی و هنری یک ساختار بدیهی و متداول است اما در کشور ما هنرمند هنوز در ساختار مدیریت، تامین و توزیع کالای خود را احساس نمیکند. از طرفی دولت علیرغم برنامههای توسعهای برای رصد و پایش این قشر بهخاطر عدم اطمینان و ترس از دخالت و مالیات و نبودِ طرح حمایتی جذاب و قابل قبول، اطلاعات کافی از کارگاهها، هنرمندان و فعالان این حوزه ندارد.
- برخی از خلاءهای موجود در این حوزه را بیان کردید، اما چه راهکاری برای آن پیشنهاد میکنید؟
میتوان در قالب همصدایی و توزیع متوازن و اهدای پیشنهادات رد نشدنی و با ایجاد گفتمان در میان بازیگران صنایع خلاق، تحولی شگرف ایجاد کرد و به توان قدرت نرم ملی افزود. ایران، مهدِ فرهنگ و هنر است. باید هر ایرانی آوای هنری خود را به گوش جهانیان برساند. با تداوم تحریمهای اقتصادی و نفتی و محدودیت منابع طبیعی، فرصت صادرات محصولات فرهنگی میتواند ارزشآفرینی و ثروت افزایی را برای کشور به همراه داشته باشد. ایران در حوزه تنوع صنایع دستی در تراز هند و چین و جزو چند کشور سرآمد جهان است، اما با این وجود، رتبه ایران در صادرات صنایع دستی ۳۱ است، که هیچ تناسبی با ظرفیتها و تنوع رشتههای فرهنگی در ایران ندارد.
- در حوزه عملکرد مدیران فرهنگی و هنری چه نقدی دارید؟
نگاه بیشتر مدیران فرهنگی و هنرمندان کشور به این صنعت، نگاه سنتی و غیرکاربردی است. در حالی که ما در کشورهای صنعتی مثل آلمان، نرخ قابل توجه تولید ناخالص در حوزه هنرهای دستی وجود دارد. توجه آنها به رشد شاخص است تا صدایی از سهم جهانی داشته باشند. ما در سدا با استفاده از گیمفیکشن، بازاریابی آمیخته و بهرهگیری از ظرفیت دستگاهها و نهادهای مرتبط به توزیع امکانات و فرصتها و هدایت این صنایع برای رسیدن به سهم و جایگاه متناسب، دنبال خواهیم کرد تا صدای همه باشیم؛ اما هنوز گوشی بدهکار نیست و صنایع فرهنگی ما همچنان سِدا ندارد.
ممنون از شما بابت حضور در این گفتوگو؛ امیدواریم با بیان این نقدها، گفتمانی مؤثر در حوزه صنایع خلاق شکل بگیرد تا شاهد رشد روزافزون شاخصهای آن در حوزه اقتصادِ فرهنگ باشیم.
نظرات کاربران