جامعه مدیران فرهنگی ایران
دانش‌آموخته دکتری مدیریت و برنامه‌ریزی فرهنگی

روایت‌های مهم‌تر از جنگ!

آسابرگر معتقد است که «انسان‌ها جهان را در قالب روایت می‌فهمند و آن را در قالب روایت بیان می‌کنند». او به ما شاید می‌گوید که جهان‌بینی ما و چگونگی ادراک ما نسبت به جهان، ساخته و پرداخته روایت‌های پذیرفته شده ما است و نظام معناییِ حاکم بر زیست‌جهان ما، محصول روایت‌های مقبول ما. روایت با کارکرد ویژه «معنابخشی»، با اینکه دستاورد انسان است، سازنده انسان هم است و نوعی ارتباط دیالکتیک میان انسان و روایت برای آفرینش معنا (توسط راوی) و آفرینش‌گری معنا (توسط روایت) وجود دارد و اگر توریل موین باور دارد که «انسان جهان را از طریق روایت‌ها سازماندهی می‌کند» شاید بخاطر قدرت رازآلود معنابخشیِ روایت باشد!

از همان لحظات آغازین تجاوز رژیم صهیونی و سپس امریکای مستکبر به آسمان و خاک پاک ایران‌زمین و دفاع جوانمردانه نیروهای مسلح کشور و آثار و پیامدهای آن، روایت‌های این جنگ و مسائل مرتبط به آن متولد شد! و تا اکنون ادامه داشته و پس از آن نیز ادامه خواهد داشت. روایت – در اینجا – بیانی است برای آفرینش یک کلیت به‌هم‌پیوسته و احیاناً منطقی! از کنش‌ها و وقایع مربوط/نامربوط که در گذشته (پیش از جنگ) و زمان جنگ و اکنون (توقف جنگ) روی داده‌اند، با این ویژگی خاص که آفریده یادشده (کلیت به‌هم‌پیوسته)، همه عناصر قرارگرفته در روایت را زیر سایه چتر معنایی خود قرار داده است.

 جنگ اکنون متوقف است، اما روایت آن همچنان جاری است و این روایت است که به جنگ معنا داده و صدای واحدِ چیستی و چرایی و چگونگی و دستاورد و پیامد آن را پژواک می‌دهد. اگر تأکید مریل بر اهمیت روایت را در این گزاره که «کردار گفتار است و گفتار کردار! برای ما روایت‌ها مهم هستند نه خود حادثه‌ها»، درست بیانگاریم؛ به‌نظر نبرد اصلی در این جنگ، هماوردی روایت‌ها است و آن جنگ، دستمایه این هماوردی! چراکه روایتِ جنگ است که جنگ را تبیین و تفسیر می‌کند و  هویت آن را شکل می‌دهد و ذهنیت‌ها را در خصوص ابعاد آن به‌وجود می‌آورد.

اگر روایت‌های جنگ را «کنش» بدانیم، وبر به ما می‌گوید «دانشی که با معنای ذهنی کنش سر و کار دارد، باید هدفش یافتن و تبیین معنای پیچیده‌ای باشد که مسیر بالفعل کنش را قابل فهم و تفسیر می‌کند»، بنابراین برای فهم و تفسیر چیستی و چرایی هر روایت، لازم است علاوه بر بررسی عناصر تشکیل دهنده آن در این جنگ -که شامل درونمایه، شخصیت، صحنه، لحن، فضا، زبان، سبک، تکنیک و دیدگاه است- به‌ویژه ارزش‌های راوی را به‌صورت ژرف مورد شناسایی و بررسی قرار دهیم، چرا که روایت‌ها حامل ارزش‌های راویان آن‌ها هستند و قدرتِ معنابخشیِ هر روایت، ریشه در ارزش‌های روایت‌گر دارد و هرچند روایت همواره در بستر رسانه ارائه می‌شود، فهم این ارزش‌ها در زمانه‌ای که روایت‌های جنگ در بستر رسانه‌های متعارف و شناخته شده عرضه می‌شوند، با شناخت منافع، ایدئولوژی و آرمان‌های هر رسانه، قابل دست‌یابی است!

همانطور که در یادداشت قبلی نگارنده درباره این جنگ با عنوان «موج چهارم امنیتی، جنگ و سواد رسانه» اشاره شد؛ در دوره کنونی که دوره رسانه‌ای شدن فزاینده است، روایت‌های این جنگ در بستر رسانه‌های متعارف به‌خاطر گره خوردن با استراتژی‌ها و روش‌ها و امکانات تبلیغاتی می‌توانند از قدرت نفوذ و اثرگذاری خاصی برای عموم برخوردار باشند و جنگ جاری نبرد راویان آن است و چاره آن؛ مواجهه انتقادی با روایت‌ها، شناخت منافع و ارزش‌های راوی برای فهم لایه‌های پنهان و انگیزشی او برای خلق و بیان روایت، و تحلیل روایت‌ها برای عموم است.

تصویر جنگ با روایت‌های آن بر بوم ذهن انسان‌ها نقش می‌بندد و جلوه می‌کند و خوانده می‌شود و بازروایت می‌شود، و پایداری هر روایت در گرو بازتولید آن به اقتضای شرایط و وضعیت هر دوره است.

رفتن به نوار ابزار