جامعه مدیران فرهنگی ایران
دکتری مدیریت و برنامه‌ریزی فرهنگی

نظم و نظام کنونی جهان، ژئوپلتیکی یا ژئوفرهنگی

مقدمه

در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم اشغالگر قدس و امریکا، جوش و خروش مقاومت و عزت ملی مردم عزیز کشورمان که موجب شد با درک موقعیت بحرانی و تهدید بر علیه امنیت ملّی با فعال کردن ریشه‌های فرهنگی در لایه‌های پنهان (Construction) جامعه ایرانی- اسلامی، با انسجام و اتحاد در برابر تهدید و تعرض دشمن به این آب و خاک از خود مقاومت و ایثار بی‌نظیری نشان دهند.

آتش‌افروزی و مناقشاتی که ناشی از قدرت سیاسی سلطه‌گران غربی در نقاط مختلف جهان و حملات جنون‌آمیز رژیم اشغالگر قدس که در راستای توسعه‌طلبی و طرح نقشه آینده منطقه آسیای میانه و غرب آسیا است. نگارنده را بر آن داشت، با تاملی بر نظریه «قلب زمین» (Heartland Theory)  که نخستین بار توسط هالفورد مکیندر (Mackinder, 1904) مطرح شده، را با نگاهی بر اهمیت ژئوفرهنگی این منطقه در نظم و نظام نوین جهانی مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.

نظریه قلب زمین یکی از مهم‌ترین نظریه‌ها در حوزه ژئوپلیتیک کلاسیک است. مکیندر در تحلیل خود بر اهمیت استراتژیک آسیای میانه و روسیه تأکید کرده و آن را «ناحیه محور» خواند. مکیندر در کتابی که در سال 1919 نوشت، نام ناحیۀ محور را تغییر داد و آن را هارتلند نامید. همچنین هارتلند را مقداری هم وسیع‌تر از قبل در نظر گرفت و آن را شامل سراسر روسیه تا دریای بالتیک، قسمت‌های قابل کشتی‌رانی دانوب وسطی و سفلی، دریای سیاه، آسیای صغیر، ارمنستان، ایران، تبت و مغولستان دانست. مکیندر معتقد است: «هر که بر این منطقه تسلط یابد بر قلب زمین حکم می‌راند؛ هر که بر قلب زمین حکم براند بر جزیره جهانی حکم می‌راند؛ و هر که بر جزیره جهانی حکم کند، سرنوشت جهان را در دست خواهد داشت».  

اگرچه این نظریه در بستر جغرافیایی و راهبردی شکل گرفت، اما می‌توان آن را از منظر «ژئو‌فرهنگی» نیز تحلیل کرد. هارت‌لند صرفاً جغرافیای سرزمینی نیست، بلکه کانون تمدنی و فرهنگی جهان محسوب می‌شود که نقش آن در شکل‌دهی به نظم جهانی انکار ناپذیر است.

 

1. هارت‌لند به مثابه قلب تمدنی

آسیای میانه، ایران، چین، هند و روسیه از دیرباز خاستگاه ادیان، فلسفه‌ها و فرهنگ‌های بزرگ بوده‌اند. جاده تاریخی ابریشم نمونه بارزی از پیوندهای فرهنگی این حوزه است. (Frankopan,2015) از این منظر، هارت‌لند را می‌توان «قلب تمدنی جهان» دانست که همواره نقش پیونددهنده شرق و غرب را ایفا کرده است.

2. تنوع فرهنگی و مقاومت در برابر هژمونی

با بررسی تحولات و تنش‌های تاریخی در طول دوره‌های مختلف برای تسلط بر آسیای میانه مشاهده می‌شود که قدرت‌های دنیا همیشه چشم طمع بر آن داشته‌اند. و به همین جهت اتفاقات و حوادث زیادی را به خود دیده است. در این میان، مکیندر بر دشواری تسخیر هارت‌لند تأکید داشت. این دشواری نه‌ تنها ناشی از جغرافیا، بلکه محصول تنوع و عمق تمدنی نیز هست. اسلام ایرانی و آسیای میانه، مسیحیت ارتدوکس روسی، فرهنگ کنفوسیوسی چین و آیین‌های هندی، لایه‌های هویتی متمایزی ایجاد کرده‌اند که توانسته‌اند در برابر هژمونی فرهنگی غرب مقاومت کنند. (Huntington,1996)

اگر در حوزه فرهنگی به اعتبار نظریه تنگ ماهی (Fishbowl) به تحلیل موضوعات مختلف در خرده نظام‌های شکل دهنده جامعه از دیدگاه پارسونز، (خرده نظم اجتماعی ، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) بپردازیم. خواهیم دریافت که این خرده نظام‌ها نه تنها از هم جدا نیستند  بلکه با هم یک ارتباط سایبرنتیکی دارند. که به تعبیر پارسونز خرده نظام فرهنگی کارکرد انطباق‌پذیری را در این سیستم عهده‌دار می‌باشد. لذا آنچه که اهمیت دارد، این است که نگاه افراد و گروه‌های اجتماعی به حوزه فرهنگی بایستی بر این مبنا شکل گرفته و نظرات و تحلیل‌ها بدون تاثیر گرفتن از علایق و سلایق شخصی و گروهی بیان شود.

به طور مثال، مذهب و دین به عنوان یکی از عناصر مهم فرهنگ در نگاه دورکیم به عنوان یکی از مهمترین عوامل پیوند دهنده باورهای عمیق انسانی در نظریه وفاق و همبستگی اجتماعی و ارتباط ارگانیکی خرده نظام‌های جامعه است. دورکیم در شناخت علمی موضوع، درک دقیق‌تری از نقش و تاثیر دین در انسجام اجتماعی ارایه می‌دهد. و معتقد است که همبستگى اجتماعى و وفاق ملى بر اساس ارزش‌ها و قواعد اخلاقى و پذیرش این ارزش ها از جانب اکثریت افراد جامعه صورت مى گیرد و نقش کم رنگ مذهب در جامعه و فردگرایى در جوامع جدید، آفت بزرگ وفاق اجتماعى است.

لذا اگر بخواهیم مساله را دقیق‌تر مورد بررسی قرار دهیم. بایستی بگوییم که در تحلیل فرهنگی به دور از برداشت‌های سطحی لازم است به مبانی ارزشی و دینی مبتنی بر نص صریح اتکاء داشته باشیم. حال سوالی که پیش می آید، این است که آیا کسانی که نگاه غیر دینی و یا سکولاریز می‌دارند. مخیرند تا نسبت به رویکرد دینی مخالفت و تقابل  داشته باشند؟

برای پاسخ به این سوال لازم است به بررسی عوامل موثر بر بلوک‌بندی‌هایی که در عصر حاضر در مقابله با نفوذ و تسلط قدرت‌های بزرگ دنیا شکل گرفته است. تاملی داشته باشیم.

۳. فرهنگ به‌ عنوان عامل پیوند

امروزه شکل‌گیری بلوک‌هایی چون بریکس و سازمان همکاری شانگهای نشان‌دهنده تبلور عینی نظریه مکیندر است (Korybko,2018) . این پیوندها صرفاً اقتصادی یا نظامی نیستند، بلکه حامل یک پروژه فرهنگی نیز هستند.

چین با ابتکار «کمربند و جاده» به دنبال احیای جاده ابریشم فرهنگی است. ایران بر گفتمان «تمدن نوین اسلامی–ایرانی» تأکید دارد. روسیه با اندیشه «اوراسیانیسم» در پی باز تعریف هویت تمدنی خویش است. و این موضوع خود گواهی است بر اینکه اگر در دوره صنعتی ثروت و قدرت اقتصادی و نظامی عاملی تعیین كننده برای بشر به شمار می‌رفت، اكنون فرهنگ به عنوان منشاء تحول‌های بنیادی شناخته می‌شود. زیرا مهم‌ترین و اصیل‌ترین وسیله حفظ یك جامعه است كه مجموعه آن یعنی ارزش‌ها، هنجارها و آداب و رسومی كه نقطه مشترك تمام قشرها را شامل می‌شود، و به عنوان عامل پیوند دهنده باورهای عمیق انسانی محسوب می‌باشد.

۴. جابه‌جایی مرکز ثقل فرهنگی جهان

مکیندر «جزیره جهانی» را کلید نظم آینده می‌دانست. در قرن بیست ‌ویکم این جزیره جهانی از نظر فرهنگی نیز در حال تغییر است. اروپا، که زمانی مرکز تولید اندیشه و هنر بود، امروز بیشتر به مصرف‌کننده فرهنگ آمریکایی و آسیایی تبدیل شده است. در مقابل، اوراسیا به تولیدکننده فرهنگ جهانی بدل شده است. سینمای هند (بولیوود)، قدرت نرم چین (کنفوسیوس + رسانه)، اندیشه مقاومت ایران و باز تعریف هویت روسیه. این روند به معنای انتقال تدریجی مرکز ثقل فرهنگی جهان از غرب به شرق است (Mahbubani,202) .

نتیجه‌گیری

نظریه هارت‌لند مکیندر در پرتو تحلیل فرهنگی نشان می‌دهد که قلب زمین نه فقط یک منطقه ژئوپلیتیک، بلکه کانون تمدنی و فرهنگی جهان است. تنوع فرهنگی، میراث تمدنی و قدرت نرم کشورهای واقع در این منطقه، ظرفیت ایجاد یک «بلوک فرهنگی–تمدنی» را فراهم کرده که می‌تواند روایت آینده نظم جهانی را بازنویسی کند. از این منظر می‌توان گفت: هر که فرهنگ هارت‌لند را فعال و متحد کند، روایت آینده جهان را در دست خواهد داشت.

در این رهگذر که جنگ روایت‌ها و جنگ شناختی با بهره‌گیری از انواع رسانه‌ها به عنوان ابزار و سازوکار اصلی این نبرد مورد استفاده همه جانبه دشمنان بر علیه انقلاب اسلامی قرار گرفته است. آنچه که بایستی مورد توجه سیاست‌گذاران و نخبگان در حوزه ملی واقع شود، این است که شناخت درست و به هنگام نظم و نظام حاکم بر جهان و تاثیرگذاری بر فضای افکار و احساس عمومی برای اینکه حقیقت وارونه نشود و باطل خود را به جای حقیقت بر افکار و قلب‌ها سیطره ندهد، ضرورت حیاتی است. به همین منظور با توجه به اینکه در هر جامعه‌ای سیر تحولات اجتماعی، و فرهنگی بی‌تردید همواره تحت تاثیر حوزه علم و جامعه دانشگاهی بوده است، لذا دانشگاه‌ها نه‌تنها همواره پشتیبان و تقویت‌کننده فرهنگ جامعه بلکه به عنوان مرجعی برای پاسخگویی به نیازهای جوامع در سیر طبیعی توسعه آنها نقش تعیین کننده داشته است. از این‌رو، ضرورت دارد تا محققین و پژوهشگران با تحقیق و مطالعه در لایه‌های فرهنگی خرده نظام های جامعه که متاثر از هژمونی فرهنگی جهانی است، روابط و مناسبات و تاثیر و تاثرات آن را در امنیت و همبستگی ملی به طور دقیق و کاربردی مشخص و انعکاس دهند.

منابع:

  • Mackinder, H. J. (1904). The Geographical Pivot of History. The Geographical Journal.
  • Mackinder, H. J. (1919). Democratic Ideals and Reality. London: Constable.
  • Huntington, S. P. (1996). The Clash of Civilizations and the Remaking of World Order. New York: Simon & Schuster.
  • Frankopan, P. (2015). The Silk Roads: A New History of the World. London: Bloomsbury.
  • Korybko, A. (2018). Hybrid Wars: The Indirect Adaptive Approach to Regime Change. Moscow.
  • Mahbubani, K. (2020). Has China Won? The Chinese Challenge to American Primacy. New York: Public Affairs.
رفتن به نوار ابزار