«همستر»، چالشی برای تحلیلگرانِ به ظاهر متخصص در حوزه رسانه و فرهنگ
این روزها موضوع به اصطلاح بازی «همستر» نُقل محافل تحلیلی اجتماعی، رسانهای و فرهنگی کشور شده. از گوشه و کنار تحلیلهای منفی و به ظاهر فرهنگی از افراد غیرمتخصص در حوزه و فرهنگ را شاهد هستیم، هر کسی تریبونی به دست دارد به این مسئله میپردازد.
در این یادداشت قصد دارم به چند موضوع در این مسئله اشاره کنم. در ابتدا اینکه «همستر» یک بازی نیست، بلکه یک ابزار تبلیغاتی با ظاهری گرافیکی برای جذب کاربران خود است. چرا که در همستر کاربر تنها به استخراج سکه مشغول است، آن هم بدون سناریو و داستانی برای رسیدن به آن سکه! بسیاری از تحلیلهای این روزها «همستر» را یک بازی معرفی کردهاند، شاید آگاهانه باشد و شاید ناآگاهانه؛ اما به هر روی چنین ادبیاتی با دامنزدن بیشتر به کنجکاوی و جذب شدن کاربران به همستر منتج خواهد شد.
موضوع دیگر هجمه به کاربران و مردم کشور از طریق تحلیلگران و افراد مختلف است؛ از تمسخر کاربران گرفته تا نهی و تحقیر آنان. نکتهای که در این میان حائز اهمیت است، حضور چشمگیر مردم ایران در شبکه اجتماعی «تلگرام» میباشد. با وجود محدودیتهای موجود در کشور، این شبکه اجتماعی هنوز کاربران خود را دارد و پرمخاطبترین شبکه اجتماعی در ایران محسوب میشود. در خبرها و مطالب مختلف سایتها و شبکههای مختلف اشاره به کاربران ایرانی استفاده کننده از همستر میشود، فارغ از اینکه به کاربران فعال ایرانی در شبکه اجتماعی تلگرام که طبق آخرین آمار بیش از ۴۹ میلیون کاربر است، اشاره شود. هر شخص به دلیل زیست رسانهای خود در هر فضایی و سکّویی (پلتفرم) خواه نا خواه با این چنین موضوعاتی (همستر و …) به دلایل مختلف (کنجکاوی، عقب نماندن از غافله سودبران و …) مواجه خواهد شد.
وب سایت خبری قدس آنلاین آماری را از کاربران همستر در ایران منتشر کرده است که جالب توجه است؛ به این آمار دقت کنید؛
تحلیلهای مختلفی را از تطبیق این آمار میتوان نوشت، از مقایسه آمار بیکاری در این استانها گرفته تا تعداد کاربران نسل جوان و نوجوان این استانها (که در این یادداشت به این مورد توجه بیشتری خواهیم نمود).
در چند روز گذشته آمار گسترش همستر منتشر شده است که به این آمار (که در وب سایت خبری قدس آنلاین آمده است) توجه میکنیم: تا به این لحظه (حدود یک هفته قبل)، بیش از ۱۱۶ میلیون کاربر در مدت ۷۲ روز در این بازی ثبت نام کردهاند که از بین این کاربران، بیش از ۴۴ میلیون نفر به طور روزانه فعالیت میکنند. همچنین، این بازی توانسته است بیش از ۳۱.۸ میلیون نفر عضو کانال تلگرام، بیش از ۲۰ میلیون نفر نیز در کانال یوتیوب و بیش از ۶.۵ میلیون نفر دنبالکننده در ایکس را جمعآوری کند.
طبق آخرین آماریی که در روز گذشته آماری منتشر شده، کاربران همستر از ۱۵۰ میلیون نفر عبور کردهاند.
همستر، پدیدهای جدید برای کسب درآمد در فضای نت نیست
یکی دیگر از موضوعاتی که در مورد همستر به آن پرداخته میشود، کسب درآمد نامطمئن و بیاعتبار است. فارغ از هرگونه تأیید یا عدم تأیید در مورد همستر، این روش، اولین بار نیست که در فضای نت اجرا میشود. از سالهای گذشته یکی از متداولترین روشهای تبلیغاتی و کسب در آمد در فضای نت، کلیک روی وب سایتها بود که افراد میتوانستند از این طریق کسب درآمد کنند. همستر چه تفاوتی با آن روشها دارد؟!
همستر نیز برای جلب توجه و جذب مخاطبان به فضای خود و تلگرام، از طریق کلیکهای متمادی و پشت سر هم مخاطب را چند دقیقه و حتی ساعتها به صفحه خود و بخشهای موجود در آن صفحه جلب میکند، این روش جلب توجه شاید در نوع خود کمنظیر باشد و نشاندهنده هوش طراحان آن است. چراکه مخاطب بعد از چند کلیک متوالی خود به خود به اِلِمانهای موجود در آن صفحه توجه خواهد نمود و در اینجا باید توجه کرد که این اِلِمانها چه پیامی را برای مخاطب بهدنبال خواهند داشت و به آن القا خواهند نمود!
نکتهای که در اینجا باید به آن توجه داشت، تفاوت کسب درآمدهای مجازی با کسب درآمدهای فضای حقیقی است. بیشتر کسانی که منتقدانه در مورد همستر نوشتهاند، کسانی هستند که به کسب درآمد در فضای نت آشنا نیستند و یا اعتقادی به آن ندارند! چراکه این عدم پذیرش تأثیری در روند جامعهپذیریِ پدیدهها نخواهد شد. تجربیاتی که در چند سال اخیر با آنها مواجه بودیم مؤید این موضوع است؛ مانند تاکسیهای اینترنتی که کم کم باعث به حاشیه رفتن آژانسها و … شدند.
تفاوت نگاه نسل نوجوان و جوان به مسائل با نسلهای قبل از خود
موضوع مهمی که به آن اشاره خواهم کرد، تفاوت نگاه نوجوانان و جوانان به مسائل پیرامونی و روزمره با نسلهای قبل از خود است. نگاه اغلب نسلهای دهه شصت و قبلتر از آن به مسائل، نگاهی آمیخته با ارزشهای دینی و عُرفی جامعه است، اما نوجوانان و جوانان دهههای هشتاد و نود و اصطلاحاً «نسل z»، نگاهی فارغ از مسائل ارزشی است. اغلب این نسل در مواجهه با مسائل فرهنگی و اجتماعیِ فضای مجازی، نگاهی ارزشی به آن ندارند، یعنی به همستر و مسائل مشابه آن به صورت کسب درآمدهای معمول و توجیهپذیر نگاه میکنند، چراکه سبک زندگی این نسلها با سبک زندگی نسلهای خود متفاوت است. واکنشهای متفاوت در تحلیلهای فضای مجازی در مورد همستر به دلیل شکاف نسلی و تأخر فرهنگی در نسلهای قبلی است.
کودکی که از اوان سنین خود با رسانه و زیست رسانهای آشنا شده، کسب درآمد در این فضا نیز برای آن توجیهپذیر خواهد بود. نسلی که از کوچکترین مایحتاج رومزه خود تا مهمترینش را در فضای نت قابل دسترس و قابل سفارش میبیند، نگاهی متفاوت به پدیدههای در این فضا خواهد داشت؛ موضوعی که بسیاری از سیاستگذاران فرهنگی و رسانهای کشور به آن توجه ندارند و این غفلت را در تحلیلها و واکنشهایشان مشاهده میکنیم.
در آخر به این موضوع اشاره میکنم که درک سبک زندگی رسانهای و مؤلفههای آن در نسلهای جدید از مهمترین شاخصههای تدوین سیاستهای فرهنگی و رسانهای در این حوزه است و عدم توجه به این مقوله سیاستگذاریهای بیپشتوانه و ناکارآمد و بدون ضمانت اجرا را به همراه خواهد داشت.